چرا 25 بهمن خراب كرديم؟! ... تقصير شير درازگوش بود
محافل ضدانقلابي كه افتضاح سناريوي «درازگوش تروا» را به گردن مهاجراني انداخته بودند، سرافكندگي 25 بهمن امسال را نيز متوجه وي و نوري زاده كردند!
تبليغات انبوه گروه ها و رسانه هاي اپوزيسيون براي ايجاد ناآرامي در روز 25 بهمن با شكست و ناكامي مطلق اين محافل مواجه شد. محافل مذكور بلافاصله شوراي هماهنگي سبز را متهم به بي عرضگي كردند تا نقش آفريني خود را پنهان سازند. در همين حال ظاهرا غير از شوراي اميرارجمند- مزروعي متهمان تازه اي هم براي افتضاح جديد پيدا شده است. اين متهمان جديد مهاجراني و نوري زاده هستند. مهاجراني به اعتبار اينكه پس از بركناري از وزارت گفته بود «شير درازگوش خورده، همواره در مظان اتهام قرار داشته اما حمايت وي از سناريوي جبهه اپوزيسيون براي نفوذ در صفوف راهپيمايان 22 بهمن 88 (اسب تروا) باعث شد تا پس از شكست در آن روزها همه تقصيرها گردن وي بيفتد. حالا هم محافلي نظير شبكه بالاترين ادعا مي كنند مهاجراني و نوري زاده باعث شدند تا كسي از فراخوان 25 بهمن امسال استقبال نكند.
بالاترين در اين باره نوشت: يك سال از حصر موسوي و كروبي گذشت. روز 25 بهمن قرار گذاشته بوديم قيامت كنيم. اما چه شد؟ چه شد ادعا و عهدي كه گفته بوديم؟ يك سال از وقتي كه گفتيم «موسوي دستگير بشه، كروبي دستگير بشه، ايران قيامت مي شه» گذشت، اما چه شد كه از اين قيامت خبري نشد؟ خود من به همراه 16 نفر از هم كلاسي ها و دوستانم براي 25 بهمن برنامه داشتيم، اما چه شد كه روز موعود فقط 4 نفر بوديم! چه شد كه 25 بهمن ما اينقدر اندك بوديم و از قيامت هم خبري نشد؟! و در يك كلام چه شد كه اين طور خراب كرديم؟!
نويسنده بالاترين مي افزايد: امروز مرتب با خودم كلنجار مي رفتم تا جواب اين پرسش را پيدا كنم. گيج بودم و سردرگم تا اينكه امروز صبح يكي از همراهان پيمان شكن ديروز را ديدم. فارغ از بهانه هاي هميشگي كه در اين مواقع مي آورند كه كار داشتم، پدر نگذاشت، مادرم نگذاشت، كلاس داشتم و از اين جور مزخرفات بي پايه! حرفي زد كه تمام فكر و ذهنم را مشغول خودش كرد. او گفت: «وقتي همه هم راي شده بوديم كه به خيابان بياييم، اين چه گندي بود كه آن به اصطلاح تئوريسين هاي جنبش زدند؟! اين چه گندي بود كه راهي عربستان شدند و كاسه گدايي شان را جلوي يك مشت مفت خور دراز كردند؟! اين چه افتضاحي بود كه به بار آوردند؟ وقتي ملت متحد شده بودند اصلا چه نيازي بود كه آنها به آن الجنادريه لعنتي بروند؟! رابطه ما با آن مفت خورها چيست؟ چه دليلي دارد كه مهاجراني و نوري زاده بروند و از يك مشت سعودي خونخوار طلب كمك بكنند آن هم درست در زماني كه قرار بود قيامت كنيم؟! يعني جنبش اينقدر بدبخت شده است كه محتاج دلارهاي كثيف يك مشت مفت خور سعودي شده است؟ يا آنكه اين به اصطلاح تئوريسين هاي جنبش براي جيب خود كيسه دوخته اند؟!»
وي مي افزايد: باور كنيد از صبح كه اين حرف ها را شنيده ام هنوز موهاي بدنم سيخ هستند. واقعا اين چه ظلمي بود كه مهاجراني و نوري زاده در حق ما كردند! اين چه خيانتي بود كه پاي يك مشت ديكتاتور عرب را به جنبش باز كردند!
گفتني است اصل طراحي سناريوهاي ايجاد اغتشاش، توسط سرويس هاي جاسوسي سيا، موساد و ام آي 6 انگليس انجام مي شود و طيف گسترده اي از گروهك ها اجراي آن را به عهده مي گيرند. با اين حال، بعد از شكست هر يك از اين پروژه ها، بانيان و مجريان آن، معمولا يكي دو نفر را كه سابقه خراب تري دارند و مهره سوخته محسوب مي شوند پيدا مي كنند و همه تقصيرها و خرابكاري ها را به آنها نسبت مي دهند!
جشن انقلاب در هواي 3 درجه زير صفر يعني اينكه ايراني ها از تهديد نمي ترسند
مشاور صهيونيست اوباما اذعان كرد: تحريم هايي كه عليه ايران برقرار شده، همگي همان مطالبات و خواسته هاي اسرائيل از آمريكاست.
دنيس راس كه همچنان طرف مشورت دولت اوباما قرار دارد به هاآرتص گفته است: اين تحريم ها در حوزه نفت و بانك مركزي تماماً خواسته اسرائيل بود و مؤثر خواهد بود.
ادعاي تأثير تحريم ها در حالي است كه به گزارش دويچه وله، نتانياهو نخست وزير اسرائيل در قبرس گفته است: تحريم ها عليه ايران بي تأثير بوده است و ايران به خاطر فعاليت هاي هسته اي اش، بي مسئوليت ترين كشور جهان است.
با وجود ادعاي دنيس راس، هاآرتص در گزارشي تأكيد كرد: تحريم ها هيچ تأثيري برايران ندارد و فقط ايرانيان را متحدتر مي سازد.
اين روزنامه نوشت: انقلاب ايران 33 ساله شد. مردم ايران اين روز را جشن گرفتند و در حالي به حمايت از نظام خود به خيابان ها آمدند كه شب گذشته، تهران سرماي 3 درجه زير صفر را تجربه كرده بود. ايراني ها در تهديدها و تحريم ها هيچ ترسي به دل راه نداده اند.
هاآرتص اضافه مي كند: نمايندگان مجلس ايران نيز احتمال عمليات نظامي اسرائيل عليه ايران را جدي نگرفته اند. رقابت هاي انتخاباتي ايران بسيار روشن ادامه دارد و در يك حركت دموكراتيك رقباي انتخاباتي در برابر هم صف آرايي مي كنند. در هيچ كدام از اين رقابت هاي انتخاباتي حرف از برنامه هسته اي ايران نيست. همه نمايندگان از محافظه كار تندرو تا محافظه كار ميانه رو، مخالفان احمدي نژاد تا موافقان او همگي براي توسعه فناوري هسته اي كشورشان تأكيد دارند و هيچ كس كوچك ترين اظهارنظري خلاف آن نمي كند. انتخابات ايران بي شك بر آينده سياست خارجي اين كشور اثر مي گذارد.
اين روزنامه صهيونيستي درباره تحريم هاي اقتصادي نوشت: تجربه ثابت كرده تحريم ها هيچ اثري برايرانيان نمي گذارند. يقيناً آنها بعد از انتخابات هم با قدرت بيشتري برنامه هاي هسته اي خود را دنبال خواهند كرد. تحريم ها در چنين وضعيتي هيچ تغييري در رفتار ايراني ها ايجاد نمي كند و تنها باعث يكپارچه ساختن آنان در برابر دشمن خارجي مي شود.
روسپي هاي بانكوك دست موساد را رو كردند
صحنه سازي نخ نماي موساد براي ايراد اتهام عليه جمهوري اسلامي، خاطره افتضاح چندماه پيش سازمان سيا را زنده كرد.
سرويس جاسوسي آمريكا چند ماه پيش ضمن يك صحنه سازي ادعا كرد فردي به نام منصور ارباب سيار قصد داشته از طريق بمبگذاري سفير عربستان را ترور كند. اما چند روز بعد بسياري از مطبوعات آمريكايي فاش كردند كه فرد ياد شده به شهادت همسايگان و دوستانش، فردي دايم الخمر است!
چند ماه بعد روز چهارشنبه يك تبعه ايراني بر اثر انفجار بمب در بانكوك مجروح شد و بلافاصله، صهيونيست ها با همكاري برخي محافل در تايلند ادعا كردند فرد ياد شده قصد عمليات تروريستي عليه صهيونيست ها را داشته اما خود مجروح شده است. ولي روزنامه بانكوك پست گزارشي همراه با عكس منتشر كرد كه نشان مي دهد فرد ياد شده و دو تن از دوستانش، در مدت چند روز اقامت در بانكوك مشغول شرب خمر و هرزگي با روسپيان بوده اند. يكي از روسپيان مذكور كه از سوي پليس احضار شده، به بانكوك پست مي گويد: به همراه دوستانش از هشتم تا سيزدهم فوريه در خانه افراد دستگير شده به سر برده است. آنها مدام مشروبات الكلي مي نوشيدند و اسنوكر بازي مي كردند.
نكته ديگري كه سناريوي موساد را مضحك تر از اين مي كند، گزارش بانك پست است مبني بر اينكه «مسعود مرادي (فرد مجروح شده) دو بمب روي تاكسي اي كه او را سوار نكرده بود انداخت اما بمب كمانه كرد و خود وي هدف قرار گرفت. بلافاصله دو پاي او قطع شد»!
يادآور مي شود در صحنه سازي اخير در دهلي نو كه ادعا شد مهاجمان قصد ترور همسر وابسته نظامي اسرائيل در هند را داشته اند، مهاجمان بمب را- به شيوه هميشگي موساد- به خودرو چسبانده اند!
نمايش هاي مضحك صهيونيست ها طي هفته گذشته در تايلند و هند و گرجستان در حالي است كه حتي يك صهيونيست نيز در صحنه سازي هاي مذكور كشته نشده است.
تروريست اتوكشيده پته اپوزيسيون را رو كرد
«اولاف پالمه دوباره ترور شد. او اين بار وقتي ترور شد كه كساني به نام وي در سوئد گردهم آمدند و با سوابق مبارزه با امپرياليسم، از آمريكا و غرب خواستند مردم ايران را تحت فشار محاصره اقتصادي قرار دهند.»
اين مطلب را پايگاه «ليبرال- دموكرات» به قلم حسن بهگر از عناصر اپوزيسيون خارج نشين مورد تاكيد قرار داد و نوشت: روزنامه سوئدي SVD از كنفرانس ايراني مدعيان «اتحاد براي دموكراسي» كه شهريار آهي سازمانده آن بود گزارشي تهيه نموده و با دو نفر از شركت كنندگان در اين كنفرانس عبدالله مهتدي رهبر سازمان كومله و سعيد قاسمي نژاد مصاحبه كرده است. عبدالله مهتدي رهبر كومله در عين اينكه معترف است كه مردم عادي از اين تحريم ها در رنج و عذاب هستند ولي مي گويد به هر صورت اين بهايي است كه مردم بايد پرداخت كنند. مشخص نيست كساني كه بيرون از گود نشسته اند چگونه مي توانند در اين مجمع و آن كنفرانس از رنج و عذاب مردم مايه بگذارند. تازه در حالي كه خود به خوبي مي دانند كه قادر نيستند كوچكترين ضمانتي در باب كارآمدي تحريم يا حتي جنگ براي مقابله با نظام اسلامي بدهند. مهتدي مي افزايد؛ «اگر حمله به ايران در مقياس كوچكي انجام پذيرد ممكن است رژيم جان به در ببرد اما با يك حمله در مقياس بزرگ تصور نمي كنم رژيم زنده بماند.»
نويسنده تاكيد مي كند: بسيار ممنون كه اندازه حمله را هم معين كرديد كه مبادا كسي جان به در ببرد. خوب بود مي گفتيد كه اصلاً چنان حمله كنند كه كسي زنده نماند. گزارشگر روزنامه كه تصور كرده ممكن است خوانندگان معناي اين سخنان را درنيابند يا به صحت مطلب شك كنند، در دنباله آن مي افزايد كه از سخنان اين شخص چنين برمي آيد كه وي خواستار بمباران گسترده ايران است! در مورد رفيق كومله اي كه تا پريروز با امپرياليسم مبارزه مي كرد و از وقتي آمريكا در عراق «اقليم كردستان» درست كرده، ناگهان در امپرياليسم هم وجوه مثبت سراغ نموده، ديگر چيزي نمي گويم اما در مورد قاسمي نژاد كه خود را ليبرال معرفي كرده است و طرفدار تحريم است و ممكن است مردم خيال كنند ليبرال ها همه همين جوري هستند و از اين طرح هاي درخشان براي مملكت دارند، بايد گفت برادر كور خوانده اي و نه تحريم ها ره به جايي خواهند برد و نه محافلي از اين قبيل. اما قضاوت در اين باب را هم كه سخنان اينها تا چه حد با حقوق بشر و دموكراسي منطبق است و عكس اولاف پالمه چه اندازه مي تواند ناهماهنگي اپوزيسيون را برطرف سازد، به مردم واگذار مي كنم. به هر صورت دست خود پالمه كه از دنيا كوتاه است؛ معلوم نيست چه كسي قرار است از اين كارها فايده ببرد؟ سوئدي ها يا اپوزيسيون. به نظر من كه هيچكدام.
يادآور مي شود در نشست محرمانه استكهلم كه از سوي خودنويس به «پالان گذاري» معروف شد، از جمله اين افراد شركت داشتند: محسن سازگارا، محسن مخملباف، محمد تهوري (همسر حقيقت جو)، مهتدي (رئيس گروهك تروريستي كومله)، عليرضا نوري زاده، شهريار آهي (سلطنت طلب)، هوشنگ اسدي و نوشابه اميري، مهرانگيز كار، حسن شريعتمداري، رضا طالبي، اكبر عطري، نيما راشدان، ليلي پورزند، رامين احمدي، فريدون احمدي، رامين پرهام و...
تحليلگر الكلي راديو فردا به جدول زد
ارگان رسمي سازمان سيا با وجود تلاش همسو با مقامات آمريكايي و اسرائيلي براي كوچك نمايي دستاوردهاي هسته اي ايران، به اهميت اين موفقيت هاي جديد اذعان كرد.
به دنبال اعلام موفقيت هاي جديد جمهوري اسلامي ايران در زمينه «توليد سوخت 20 درصدي رآكتور تهران و راه اندازي سانتريفيوژهاي پيشرفته نسل 4 كه سرعت غني سازي را 3 برابر مي كند، ويكتوريا نولند سخنگوي وزارت خارجه آمريكا ادعا كرد «ايران در اعلام اين خبرها بزرگ نمايي مي كند و اين تبليغات بي اهميت و نه چندان تازه مصرف داخلي دارد.»
وي گفته است: ما واقعاً چيز تازه اي نمي بينيم. اين خبر مهمي نيست.
ايهود باراك وزير دفاع رژيم صهيونيستي نيز ادعا كرد: اين نمايش براي ايجاد اين تصور است كه هرگونه اقدام براي محدود كردن برنامه هسته اي ايران دير است. به نظر ما ايران بزرگ نمايي مي كند و اين نمايش بي اهميت است.
وي در عين حال گفت: ايران در زمينه هسته اي قطعاً در حال پيشرفت است اما به دستاوردهايي كه كسب نكرده افتخار مي كند.
در همين حال فردي به نام رضا تقي زاده كه معمولاً به واسطه تكرار محورهاي تبليغاتي سياستگذاران غربي در راديو فردا امرار معاش مي كند، ادعا كرد: توليد صفحه سوخت اتمي با انگيزه هاي سياسي انجام شده و از لحاظ فني و علمي فاقد ارزش و اعتبار است. توليد نمونه سوخت اتمي در آزمايشگاه براي مصرف در يك رآكتور آزمايشگاهي، با اهميت تر از تبديل كشمش به الكل در خانه يا گرفتن نفت سفيد از نفت خام در آزمايشگاه يك دانشگاه صنعتي نيست(!)
اين رفتار انتحاري آقاي ميرزابنويس - كه گفته مي شود اعتياد شديد به الكل دارد- در حالي بود كه راديو فردا ضمن مصاحبه اي، از قول «فرانك بارتابي» متخصص فيزيك در مركز پژوهش اكسفورد اعلام كرد: نكته اول درباره توليد ميله هاي سوخت هسته اي در داخل ايران براي رآكتور اين است كه ايران خودكفا شده و به منابع خارجي نيازي نخواهد داشت. ايران مي گويد اين ميله هاي سوخت هسته اي براي رآكتور تحقيقاتي و توليد ايزوتوپ جهت مصارف پزشكي است. اما نكته در اين است كه غلظت اورانيوم در اين نوع سوخت هسته اي حدود 20 درصد است. بنابراين به نسبت اورانيوم با غلظت 3 درصد كه معمولاً براي رآكتورهاي توليد انرژي به كار برده مي شود، پيشرفت مهمي است. ايران ثابت كرده كه مي تواند در زمينه حل موانع موجود در زمينه غني سازي اورانيوم گام هاي مؤثري بردارد.
متخصص انگليسي همچنين تصريح كرده است: توليد اورانيوم 20 درصدي پيشرفت بسيار مهمي است. نكته اصلي ماده اي است كه با آن اين سانتريفيوژها را ساخته اند. قاعدتاً نبايد فولاد باشد. به احتمال زياد فيبرهاي كربني است كه امكان مي دهد ديگ سانتريفيوژها با سرعت بسيار بيشتري بچرخند و كارايي آنها در غني سازي اورانيوم بيشتر شود. اين نيز پيشرفت مهمي است، ولي تعجب آور نيست. از مدت ها پيش همه انتظارش را داشتند.
خاطرنشان مي شود غني سازي اورانيوم در حد 20 درصد و ميله هاي سوخت مورد نياز رآكتور تهران، يكي از محورهاي مذاكرات متوقف شده ايران با گروه 1+5 بود و در حالي كه فعاليت رآكتور تهران مقدمه تأمين راديوداروهاي مورد نياز يك ميليون بيمار سرطاني به شمار مي رفت، غرب با انحصارطلبي تمام اعلام كرد سوخت مورد نياز رآكتور تهران را به ايران نخواهد فروخت. به همين دليل نيز جمهوري اسلامي، غني سازي 20 درصدي و تأمين سوخت رآكتور تهران را خود آغاز كرد و بر فهرست طولاني اقدامات غافلگير كننده و حيرت آور خود افزود.
تبليغات انبوه گروه ها و رسانه هاي اپوزيسيون براي ايجاد ناآرامي در روز 25 بهمن با شكست و ناكامي مطلق اين محافل مواجه شد. محافل مذكور بلافاصله شوراي هماهنگي سبز را متهم به بي عرضگي كردند تا نقش آفريني خود را پنهان سازند. در همين حال ظاهرا غير از شوراي اميرارجمند- مزروعي متهمان تازه اي هم براي افتضاح جديد پيدا شده است. اين متهمان جديد مهاجراني و نوري زاده هستند. مهاجراني به اعتبار اينكه پس از بركناري از وزارت گفته بود «شير درازگوش خورده، همواره در مظان اتهام قرار داشته اما حمايت وي از سناريوي جبهه اپوزيسيون براي نفوذ در صفوف راهپيمايان 22 بهمن 88 (اسب تروا) باعث شد تا پس از شكست در آن روزها همه تقصيرها گردن وي بيفتد. حالا هم محافلي نظير شبكه بالاترين ادعا مي كنند مهاجراني و نوري زاده باعث شدند تا كسي از فراخوان 25 بهمن امسال استقبال نكند.
بالاترين در اين باره نوشت: يك سال از حصر موسوي و كروبي گذشت. روز 25 بهمن قرار گذاشته بوديم قيامت كنيم. اما چه شد؟ چه شد ادعا و عهدي كه گفته بوديم؟ يك سال از وقتي كه گفتيم «موسوي دستگير بشه، كروبي دستگير بشه، ايران قيامت مي شه» گذشت، اما چه شد كه از اين قيامت خبري نشد؟ خود من به همراه 16 نفر از هم كلاسي ها و دوستانم براي 25 بهمن برنامه داشتيم، اما چه شد كه روز موعود فقط 4 نفر بوديم! چه شد كه 25 بهمن ما اينقدر اندك بوديم و از قيامت هم خبري نشد؟! و در يك كلام چه شد كه اين طور خراب كرديم؟!
نويسنده بالاترين مي افزايد: امروز مرتب با خودم كلنجار مي رفتم تا جواب اين پرسش را پيدا كنم. گيج بودم و سردرگم تا اينكه امروز صبح يكي از همراهان پيمان شكن ديروز را ديدم. فارغ از بهانه هاي هميشگي كه در اين مواقع مي آورند كه كار داشتم، پدر نگذاشت، مادرم نگذاشت، كلاس داشتم و از اين جور مزخرفات بي پايه! حرفي زد كه تمام فكر و ذهنم را مشغول خودش كرد. او گفت: «وقتي همه هم راي شده بوديم كه به خيابان بياييم، اين چه گندي بود كه آن به اصطلاح تئوريسين هاي جنبش زدند؟! اين چه گندي بود كه راهي عربستان شدند و كاسه گدايي شان را جلوي يك مشت مفت خور دراز كردند؟! اين چه افتضاحي بود كه به بار آوردند؟ وقتي ملت متحد شده بودند اصلا چه نيازي بود كه آنها به آن الجنادريه لعنتي بروند؟! رابطه ما با آن مفت خورها چيست؟ چه دليلي دارد كه مهاجراني و نوري زاده بروند و از يك مشت سعودي خونخوار طلب كمك بكنند آن هم درست در زماني كه قرار بود قيامت كنيم؟! يعني جنبش اينقدر بدبخت شده است كه محتاج دلارهاي كثيف يك مشت مفت خور سعودي شده است؟ يا آنكه اين به اصطلاح تئوريسين هاي جنبش براي جيب خود كيسه دوخته اند؟!»
وي مي افزايد: باور كنيد از صبح كه اين حرف ها را شنيده ام هنوز موهاي بدنم سيخ هستند. واقعا اين چه ظلمي بود كه مهاجراني و نوري زاده در حق ما كردند! اين چه خيانتي بود كه پاي يك مشت ديكتاتور عرب را به جنبش باز كردند!
گفتني است اصل طراحي سناريوهاي ايجاد اغتشاش، توسط سرويس هاي جاسوسي سيا، موساد و ام آي 6 انگليس انجام مي شود و طيف گسترده اي از گروهك ها اجراي آن را به عهده مي گيرند. با اين حال، بعد از شكست هر يك از اين پروژه ها، بانيان و مجريان آن، معمولا يكي دو نفر را كه سابقه خراب تري دارند و مهره سوخته محسوب مي شوند پيدا مي كنند و همه تقصيرها و خرابكاري ها را به آنها نسبت مي دهند!
جشن انقلاب در هواي 3 درجه زير صفر يعني اينكه ايراني ها از تهديد نمي ترسند
مشاور صهيونيست اوباما اذعان كرد: تحريم هايي كه عليه ايران برقرار شده، همگي همان مطالبات و خواسته هاي اسرائيل از آمريكاست.
دنيس راس كه همچنان طرف مشورت دولت اوباما قرار دارد به هاآرتص گفته است: اين تحريم ها در حوزه نفت و بانك مركزي تماماً خواسته اسرائيل بود و مؤثر خواهد بود.
ادعاي تأثير تحريم ها در حالي است كه به گزارش دويچه وله، نتانياهو نخست وزير اسرائيل در قبرس گفته است: تحريم ها عليه ايران بي تأثير بوده است و ايران به خاطر فعاليت هاي هسته اي اش، بي مسئوليت ترين كشور جهان است.
با وجود ادعاي دنيس راس، هاآرتص در گزارشي تأكيد كرد: تحريم ها هيچ تأثيري برايران ندارد و فقط ايرانيان را متحدتر مي سازد.
اين روزنامه نوشت: انقلاب ايران 33 ساله شد. مردم ايران اين روز را جشن گرفتند و در حالي به حمايت از نظام خود به خيابان ها آمدند كه شب گذشته، تهران سرماي 3 درجه زير صفر را تجربه كرده بود. ايراني ها در تهديدها و تحريم ها هيچ ترسي به دل راه نداده اند.
هاآرتص اضافه مي كند: نمايندگان مجلس ايران نيز احتمال عمليات نظامي اسرائيل عليه ايران را جدي نگرفته اند. رقابت هاي انتخاباتي ايران بسيار روشن ادامه دارد و در يك حركت دموكراتيك رقباي انتخاباتي در برابر هم صف آرايي مي كنند. در هيچ كدام از اين رقابت هاي انتخاباتي حرف از برنامه هسته اي ايران نيست. همه نمايندگان از محافظه كار تندرو تا محافظه كار ميانه رو، مخالفان احمدي نژاد تا موافقان او همگي براي توسعه فناوري هسته اي كشورشان تأكيد دارند و هيچ كس كوچك ترين اظهارنظري خلاف آن نمي كند. انتخابات ايران بي شك بر آينده سياست خارجي اين كشور اثر مي گذارد.
اين روزنامه صهيونيستي درباره تحريم هاي اقتصادي نوشت: تجربه ثابت كرده تحريم ها هيچ اثري برايرانيان نمي گذارند. يقيناً آنها بعد از انتخابات هم با قدرت بيشتري برنامه هاي هسته اي خود را دنبال خواهند كرد. تحريم ها در چنين وضعيتي هيچ تغييري در رفتار ايراني ها ايجاد نمي كند و تنها باعث يكپارچه ساختن آنان در برابر دشمن خارجي مي شود.
روسپي هاي بانكوك دست موساد را رو كردند
صحنه سازي نخ نماي موساد براي ايراد اتهام عليه جمهوري اسلامي، خاطره افتضاح چندماه پيش سازمان سيا را زنده كرد.
سرويس جاسوسي آمريكا چند ماه پيش ضمن يك صحنه سازي ادعا كرد فردي به نام منصور ارباب سيار قصد داشته از طريق بمبگذاري سفير عربستان را ترور كند. اما چند روز بعد بسياري از مطبوعات آمريكايي فاش كردند كه فرد ياد شده به شهادت همسايگان و دوستانش، فردي دايم الخمر است!
چند ماه بعد روز چهارشنبه يك تبعه ايراني بر اثر انفجار بمب در بانكوك مجروح شد و بلافاصله، صهيونيست ها با همكاري برخي محافل در تايلند ادعا كردند فرد ياد شده قصد عمليات تروريستي عليه صهيونيست ها را داشته اما خود مجروح شده است. ولي روزنامه بانكوك پست گزارشي همراه با عكس منتشر كرد كه نشان مي دهد فرد ياد شده و دو تن از دوستانش، در مدت چند روز اقامت در بانكوك مشغول شرب خمر و هرزگي با روسپيان بوده اند. يكي از روسپيان مذكور كه از سوي پليس احضار شده، به بانكوك پست مي گويد: به همراه دوستانش از هشتم تا سيزدهم فوريه در خانه افراد دستگير شده به سر برده است. آنها مدام مشروبات الكلي مي نوشيدند و اسنوكر بازي مي كردند.
نكته ديگري كه سناريوي موساد را مضحك تر از اين مي كند، گزارش بانك پست است مبني بر اينكه «مسعود مرادي (فرد مجروح شده) دو بمب روي تاكسي اي كه او را سوار نكرده بود انداخت اما بمب كمانه كرد و خود وي هدف قرار گرفت. بلافاصله دو پاي او قطع شد»!
يادآور مي شود در صحنه سازي اخير در دهلي نو كه ادعا شد مهاجمان قصد ترور همسر وابسته نظامي اسرائيل در هند را داشته اند، مهاجمان بمب را- به شيوه هميشگي موساد- به خودرو چسبانده اند!
نمايش هاي مضحك صهيونيست ها طي هفته گذشته در تايلند و هند و گرجستان در حالي است كه حتي يك صهيونيست نيز در صحنه سازي هاي مذكور كشته نشده است.
تروريست اتوكشيده پته اپوزيسيون را رو كرد
«اولاف پالمه دوباره ترور شد. او اين بار وقتي ترور شد كه كساني به نام وي در سوئد گردهم آمدند و با سوابق مبارزه با امپرياليسم، از آمريكا و غرب خواستند مردم ايران را تحت فشار محاصره اقتصادي قرار دهند.»
اين مطلب را پايگاه «ليبرال- دموكرات» به قلم حسن بهگر از عناصر اپوزيسيون خارج نشين مورد تاكيد قرار داد و نوشت: روزنامه سوئدي SVD از كنفرانس ايراني مدعيان «اتحاد براي دموكراسي» كه شهريار آهي سازمانده آن بود گزارشي تهيه نموده و با دو نفر از شركت كنندگان در اين كنفرانس عبدالله مهتدي رهبر سازمان كومله و سعيد قاسمي نژاد مصاحبه كرده است. عبدالله مهتدي رهبر كومله در عين اينكه معترف است كه مردم عادي از اين تحريم ها در رنج و عذاب هستند ولي مي گويد به هر صورت اين بهايي است كه مردم بايد پرداخت كنند. مشخص نيست كساني كه بيرون از گود نشسته اند چگونه مي توانند در اين مجمع و آن كنفرانس از رنج و عذاب مردم مايه بگذارند. تازه در حالي كه خود به خوبي مي دانند كه قادر نيستند كوچكترين ضمانتي در باب كارآمدي تحريم يا حتي جنگ براي مقابله با نظام اسلامي بدهند. مهتدي مي افزايد؛ «اگر حمله به ايران در مقياس كوچكي انجام پذيرد ممكن است رژيم جان به در ببرد اما با يك حمله در مقياس بزرگ تصور نمي كنم رژيم زنده بماند.»
نويسنده تاكيد مي كند: بسيار ممنون كه اندازه حمله را هم معين كرديد كه مبادا كسي جان به در ببرد. خوب بود مي گفتيد كه اصلاً چنان حمله كنند كه كسي زنده نماند. گزارشگر روزنامه كه تصور كرده ممكن است خوانندگان معناي اين سخنان را درنيابند يا به صحت مطلب شك كنند، در دنباله آن مي افزايد كه از سخنان اين شخص چنين برمي آيد كه وي خواستار بمباران گسترده ايران است! در مورد رفيق كومله اي كه تا پريروز با امپرياليسم مبارزه مي كرد و از وقتي آمريكا در عراق «اقليم كردستان» درست كرده، ناگهان در امپرياليسم هم وجوه مثبت سراغ نموده، ديگر چيزي نمي گويم اما در مورد قاسمي نژاد كه خود را ليبرال معرفي كرده است و طرفدار تحريم است و ممكن است مردم خيال كنند ليبرال ها همه همين جوري هستند و از اين طرح هاي درخشان براي مملكت دارند، بايد گفت برادر كور خوانده اي و نه تحريم ها ره به جايي خواهند برد و نه محافلي از اين قبيل. اما قضاوت در اين باب را هم كه سخنان اينها تا چه حد با حقوق بشر و دموكراسي منطبق است و عكس اولاف پالمه چه اندازه مي تواند ناهماهنگي اپوزيسيون را برطرف سازد، به مردم واگذار مي كنم. به هر صورت دست خود پالمه كه از دنيا كوتاه است؛ معلوم نيست چه كسي قرار است از اين كارها فايده ببرد؟ سوئدي ها يا اپوزيسيون. به نظر من كه هيچكدام.
يادآور مي شود در نشست محرمانه استكهلم كه از سوي خودنويس به «پالان گذاري» معروف شد، از جمله اين افراد شركت داشتند: محسن سازگارا، محسن مخملباف، محمد تهوري (همسر حقيقت جو)، مهتدي (رئيس گروهك تروريستي كومله)، عليرضا نوري زاده، شهريار آهي (سلطنت طلب)، هوشنگ اسدي و نوشابه اميري، مهرانگيز كار، حسن شريعتمداري، رضا طالبي، اكبر عطري، نيما راشدان، ليلي پورزند، رامين احمدي، فريدون احمدي، رامين پرهام و...
تحليلگر الكلي راديو فردا به جدول زد
ارگان رسمي سازمان سيا با وجود تلاش همسو با مقامات آمريكايي و اسرائيلي براي كوچك نمايي دستاوردهاي هسته اي ايران، به اهميت اين موفقيت هاي جديد اذعان كرد.
به دنبال اعلام موفقيت هاي جديد جمهوري اسلامي ايران در زمينه «توليد سوخت 20 درصدي رآكتور تهران و راه اندازي سانتريفيوژهاي پيشرفته نسل 4 كه سرعت غني سازي را 3 برابر مي كند، ويكتوريا نولند سخنگوي وزارت خارجه آمريكا ادعا كرد «ايران در اعلام اين خبرها بزرگ نمايي مي كند و اين تبليغات بي اهميت و نه چندان تازه مصرف داخلي دارد.»
وي گفته است: ما واقعاً چيز تازه اي نمي بينيم. اين خبر مهمي نيست.
ايهود باراك وزير دفاع رژيم صهيونيستي نيز ادعا كرد: اين نمايش براي ايجاد اين تصور است كه هرگونه اقدام براي محدود كردن برنامه هسته اي ايران دير است. به نظر ما ايران بزرگ نمايي مي كند و اين نمايش بي اهميت است.
وي در عين حال گفت: ايران در زمينه هسته اي قطعاً در حال پيشرفت است اما به دستاوردهايي كه كسب نكرده افتخار مي كند.
در همين حال فردي به نام رضا تقي زاده كه معمولاً به واسطه تكرار محورهاي تبليغاتي سياستگذاران غربي در راديو فردا امرار معاش مي كند، ادعا كرد: توليد صفحه سوخت اتمي با انگيزه هاي سياسي انجام شده و از لحاظ فني و علمي فاقد ارزش و اعتبار است. توليد نمونه سوخت اتمي در آزمايشگاه براي مصرف در يك رآكتور آزمايشگاهي، با اهميت تر از تبديل كشمش به الكل در خانه يا گرفتن نفت سفيد از نفت خام در آزمايشگاه يك دانشگاه صنعتي نيست(!)
اين رفتار انتحاري آقاي ميرزابنويس - كه گفته مي شود اعتياد شديد به الكل دارد- در حالي بود كه راديو فردا ضمن مصاحبه اي، از قول «فرانك بارتابي» متخصص فيزيك در مركز پژوهش اكسفورد اعلام كرد: نكته اول درباره توليد ميله هاي سوخت هسته اي در داخل ايران براي رآكتور اين است كه ايران خودكفا شده و به منابع خارجي نيازي نخواهد داشت. ايران مي گويد اين ميله هاي سوخت هسته اي براي رآكتور تحقيقاتي و توليد ايزوتوپ جهت مصارف پزشكي است. اما نكته در اين است كه غلظت اورانيوم در اين نوع سوخت هسته اي حدود 20 درصد است. بنابراين به نسبت اورانيوم با غلظت 3 درصد كه معمولاً براي رآكتورهاي توليد انرژي به كار برده مي شود، پيشرفت مهمي است. ايران ثابت كرده كه مي تواند در زمينه حل موانع موجود در زمينه غني سازي اورانيوم گام هاي مؤثري بردارد.
متخصص انگليسي همچنين تصريح كرده است: توليد اورانيوم 20 درصدي پيشرفت بسيار مهمي است. نكته اصلي ماده اي است كه با آن اين سانتريفيوژها را ساخته اند. قاعدتاً نبايد فولاد باشد. به احتمال زياد فيبرهاي كربني است كه امكان مي دهد ديگ سانتريفيوژها با سرعت بسيار بيشتري بچرخند و كارايي آنها در غني سازي اورانيوم بيشتر شود. اين نيز پيشرفت مهمي است، ولي تعجب آور نيست. از مدت ها پيش همه انتظارش را داشتند.
خاطرنشان مي شود غني سازي اورانيوم در حد 20 درصد و ميله هاي سوخت مورد نياز رآكتور تهران، يكي از محورهاي مذاكرات متوقف شده ايران با گروه 1+5 بود و در حالي كه فعاليت رآكتور تهران مقدمه تأمين راديوداروهاي مورد نياز يك ميليون بيمار سرطاني به شمار مي رفت، غرب با انحصارطلبي تمام اعلام كرد سوخت مورد نياز رآكتور تهران را به ايران نخواهد فروخت. به همين دليل نيز جمهوري اسلامي، غني سازي 20 درصدي و تأمين سوخت رآكتور تهران را خود آغاز كرد و بر فهرست طولاني اقدامات غافلگير كننده و حيرت آور خود افزود.